بل جار تنها رمان نوشته شده توسط نویسنده و شاعر آمریکایی سیلویا پلت است. اوایل سال 1963 تحت نام مستعار ویکتوریا لوکاس منتشر شد، این رمان نیمه ایبوتیک است، با نام مکان ها و افراد تغییر کرده است.
استر گرینوود درخشان، زیبا، بسیار با استعداد و موفقیت آمیز است، اما برای آخرین بار به آرامی در زیر به سر می برد. سیلویا پلات، در استاد کارآموز و تحسین برانگیزش، به طرز شگفتآمی، خواننده را با فروبستگی استرها به شدت ترسیم می کند، که دیوانگی او به طور قابل ملاحظه ای واقعی و حتی منطقی می شود. نفوذ عمیق به گوشه های تاریک و خشن ترین روح انسان، بل جار یک پیشرفت خارق العاده و یک کلاسیک آمریکایی غریب است.
خرید کتاب حباب شیشه
جستجوی کتاب حباب شیشه در گودریدز
معرفی کتاب حباب شیشه از نگاه کاربران
انسان هیچ پایه ای ندارد که معامله ای هم باشد. پس بیا دیوانه بارنز، Nightwood\nاین کتاب برای مدت بسیار طولانی در کنار هم قرار گرفته است، به طوری که من به سختی هر قطعه ای از کار را که موضوعات انتخاب شده آن ها نزدیک به تجربیات عمیق شخصی من است، رد می کنم. به سختی می توان گفت که من بیشتر از این بسته های کاغذ و جوهر ترس دارم. احتمال سرخوردگی شدید؟ احتمال انقراض رزونانس به هر حال، خیلی ممنون از حساسیت های من خیلی زیاد وزن می گیره و زمان را از دست می دهم تا دوباره تعادل پیدا کنم. نه این که من از انجام چنین اقداماتی برای بازگرداندن عملکرد عادی در جامعه اطمینان دارم. واقعیت این است که من چنین اقداماتی را پیدا کرده ام، موضوعی است که من به اندازه کافی گنجانده ام. فقط این است که من ترجیح می دهم از ابتدا با مطالب خواندن مراقب باشم، یک روش شناسی که به من کمک می کند تا اثرات ناخوشایندی را به چیزی که پاداش می دهد، با یک زمان بهبود سریع. برای مثال، این بررسی، به عنوان مثال. آنچه در این کتاب یافتم، چیزی نبود که انتظار داشتم. من حتی در ابتدا حتی آن را دوست نداشتم، ضعف و ضعف پروسس مسطح و بدون فرم و به ندرت به شکلی خلاقانه از شکوه وحشیانه فرو می رفته که من تصور می کردم تمام آن را تشکیل می دادم. به نظر من، همانطور که اغلب انجام می دادم، تغییر کرد، و من به این شکاف مستقیم از حقایق و عقاید به عنوان یک رضایت اشاره کردم، تقریبا زمانی که به ارائه محتوای مانند این می پردازد، علامت درخشندگی است. برای بیماری روحی همچنان در این جامعه از ما شرمنده است و تنها چند سال پیش یکی از دوستانم به شدت از یک اتاق خوابگاه توسط پلیس به یک کمپوت بوت کودکانه منتقل شد. که برای یک هفته ادامه یافت و با خشم و تکان خوردنش به پایان رسید و با یک لایحه برای 8000 دلار فرود آمد. همه به خاطر داشتن دانشگاهی که به دانشگاه اعطا شده بود و درمانگر محرمانه ذکر کرده بودند، متوجه شده بودند که او خودش را کشت. همانطور که او در مورد وقایع پیش روی آن بحث کرد، من شباهت بین اندیشه های او و من را دیدم، و فکر کردم که چگونه می توانم خودم را در همان وضعیت وحشتناک پیدا کنم. من آن را متوجه نشدم، اما این رویداد نقش مهمی در من نابودی من از کالج بازی خواهد کرد، و همچنین در راه من برای پیدا کردن روش خود برای مقابله با زندگی، به من کمک می کند. برای اینکه من به عنوان توهین آمیز بودن خودم به قاطعانه خجالت زده می شوم، و اجازه ندارم کسی یا هر چیز دیگری را در راه «تأمین» به من تحمیل کند. در انتخاب این، من بسیار خوش شانس تر از استر گرینوود بوده ام، چون زمان و فضا را برای به دست آوردن نتایج مربوط به مارک های خاص خود به عنوان یک زن برای موفقیت تحصیلی و نحوه برخورد با آنها به بهترین نحو برخورد کرده ام. چگونه زندگی پر از نارضایتی های بی شماری است و چگونه ذهن در ناخودآگاه جمع شدن هر یک از آن ها بسیار شگفت انگیز است و اینکه چگونه می توان آن را تقسیم کرد، به این معنی است که به آن باور داشته باشیم که شادی یک راه پیدا می شود، و سپس دیگری، همانطور که هست دوباره خیانت کرده و دوباره و دوباره. چطور عملی می تواند در برابر این همه چیز باشد، درست در کنار گزینه هایی پوچ که بر اساس هر اندازه ای از «عملی» تعریف شده توسط همه افراد و همه چیز در اطراف شما است که به سادگی تمام آنها را تحریک می کند بودن. من خودم را دیدم که در درون این درخت انجیر نشسته بود و از گرسنگی به مرگ رسیده بود، فقط به این دلیل که ذهنم را نمی توانستم انتخاب کنم که کدام یک از انجیر ها را انتخاب کنم. من هر یک از آنها را می خواستم، اما انتخاب یکی به معنای از دست دادن همه چیز بود، و، همانطور که من آنجا نشسته بودم، نمی توانستم تصمیمی بگیرم، انجیر ها شروع به چروک شدن و سیاه شدن کردند، و به طور یکنواخت، به زمین افتادند پای من.\nاین بسیار آسان است که خود را در جعبه ای قرار دهید که اگر فقط این کار را انجام دادم، همه چیز درست خواهد بود و چرا می توانم این کار را انجام دهم مثل همه افراد دیگر و ... من نمی توانم این کار را انجام دهم، چون هزینه های پول / هزینه ها را خراب می کند و مسیری را که برای همه کار می کند، خراب می کند. همه چیز خیلی آسان است که به ناخودآگاه متوجه شود که چگونه همه این مسیرهای مسیریابی شکست خورده اند و منجر به تمایل ساده برای پایان دادن به همه چیز شده است، زمانی که می توان همه را به وضوح دید که چگونه تلاش برای طولانی کردن هر چیزی مناسب است برای شکست . بخش سخت افزاری دقیقا همان چیزی است که شما می خواهید و نیاز دارید. مرز ناشناخته این است که آیا شما به وسیله ابزار برای رسیدن به آن به شما داده می شود. من مدت ها قبل به این موضوع اعتقاد داشتم که وقتی تصمیم گرفتم که به مسیری برگردم که به من اجازه می داد که پریدن از پل، یا برای زندگی، من دوم را انتخاب می کنم. هر زمان واحد. لازم بود که بسیاری از اتصالات اجتماعی را از بین ببریم، اما نیازمند نشستن در کنار خیابان های راهپیمایی تصادفی پر از عابر پیاده های شلوغ بود، تا زمانی که آخرین نوشتن نامه ام را تمام نکرده بودم، در حالی که خواندن به فانوس دریایی در وسط یک کتابخانه دانشگاهی چون من می توانستم به وضوح ببینم که تنها فرصتی برای شادی من در مسیری بود که من انتظار داشتم و تمام عمر من را هدایت می کرد. بسیاری از رویدادهای مهیج همان عطر و طعم همانطور که در این کتاب توضیح داده شده بود، و در نهایت نیاز به بسیاری از گوزن بی عاطفه است که من را در آن کمپین بوت کمپین بسیاری بار بیش از ...
مشاهده لینک اصلی
در بیست سالم سعی کردم که بمیرم و به عقب برگردم، به عقب برگردم. من فکر کردم حتی استخوان ها هم انجام می دهند. اما آنها را از کیسه بیرون کشیدند، و من با چسبناک وارد شدند.\nاین خطوط خنک کننده از پدر بازی در داخل سر من و بار دیگر مانند انفجار مبهم از دست زدن به مرگ، همانطور که من شاهد استرس مبارزه برای جلوگیری از تاریکی تهدید به همگرا شدن در او. و با وجود تمام تلاش های من برای از بین بردن سلطه های سیلویا در استر، من شکست خوردم. من نمیتوانم کمک کنم تا بدانم چگونه Plath به راحتی از ذهن ناخودآگاه مانند استر، که یک نسخه نازک و خالص از خود جوان تر است، بی نظیر است، در حالی که اجازه می دهد او را از زندگی واقعی جدا کند و وعده های آن را در شعرهای آریل آشکار سازد. این که او می تواند به سختی فکری کار کند تا یک جسم کار را بطور یکجانبه به عنوان بهترین حالتش در طول یک دوره ی شگرف فوق العاده در حوزه ی داخلی در نظر بگیرد، به معنای روح هنری اوست. زندگی شخصی نویسندگان بسیار کمی تحت تأثیر قرار گرفته است، زیرا زندگی Plaths پس از خودکشی او دعوت شده است، اما خلاقیت او توانسته است از موضوع های حساس تر مانند ازدواج بد و نبرد مادامالعمر با افسردگی کشنده بکاهد. مردم از هیچ چیز به اندازه گرد و غبار ساخته نشدند و من نمیتوانستم ببینم که همه چیز گرد و غبار کمی بهتر از نوشتن اشعار است که مردم به یاد می آورند و زمانی که ناراضی یا بیمار بودند و نمی توانستند بخوابند، تکرار می کردند.\nمن یک نوع ناپلئون سلیپسیستی را در نظر داشتم که هسته اصلی این رمان نیمهتویوگرافی را اشغال کند، اما به جای آن چیزی که من پیدا کردم تصویری استادانه از واقعیت مشترک بسیاری از زنان 50 ساله بود. به عنوان مثال، این در Plaths تصویری از صحنه تلاشی برای تجاوز جنسی است که او را به عنوان drolly به عنوان قابل تصور، با ذکر نام کلمه ای است که نشان دهنده تجاوز جنسی است. چنین فمینیسم قبل از اینکه فمینیسم دوم موج دوم را به شدت تحت فشار قرار می داد، به شیوه ی زندگی یونانی در قرن بیست و یکم بود. بنابراین، شیشه جارو نه تنها نماد مرگ و یا حتی فروپاشی توانایی های فکری یک هنرمند است که استر گرینوارد با مرگ برابر است. این همچنین نشان دهنده زندان استعاری است که استر و بدون شک بسیاری از طرفدارانش می خواستند فرار کنند - معضل بین تلاش برای حفظ خودمختاری بهای نقض قرارداد های اجتماعی و ارسال به حکم پدرسالارانه علیه استقلال زنان. من نمی توانستم تصور کنم که یک زن نیاز به یک زندگی خالص دارد و یک انسان قادر به داشتن زندگی دوجانبه است، یکی خالص و دیگری نیست.\nبا وجود اینکه استر دارای خلط و خشم سرماخوردگی است که در بسیاری از اشعار آریل منعکس شده است، او ترس متعلق به جنس مخالف خود را به چالش می کشد و جهان آن را فقط به عنوان یک رمز و راز آغاز کرده است. در آخرین مرحله زمانی که او روش های احتمالی برای پایان دادن به زندگی خود را بدون در نظر گرفتن بسیار مورد توجه قرار می دهد، او را با سهولت ناخوشایند، بدون احساس عاری از یک مجسمه موم. مرگ مانند درمان نهایی برای مشکل در دست است - ناتوانی او برای مقابله با زندگی خود دیگر هرگز. مرگ نیز او را از استبداد ناامید می کند. سکوت از بین رفته، سنگریزه ها و پوسته ها را از بین می برد و تمام حوادث زندگی من را تکان داد. سپس، در لبه دید، خود را جمع کرد، و در یک جریان گسترده، مرا به خواب زد.\nبل جار عمیقا یادآور سوزانا کایزنز دختر، قطع شده، خواندن اخیر است، که همچنین شامل یک بیانیه ی بسیار بی نظیر اما جنجالی در مورد دختران جوان با سیستم مراقبت بهداشتی درمانی آمریکا است. متاسفانه همبستگی بین دو روایت به پایان می رسد در Kaysens تصویب حالت متمایز از TBJ روایت روایت. در حالی که Kaysen در نهایت موفق شد سکوت صدا در سر او و ادامه به دنبال رسیدن به کار نوشتن، Plath قادر به زندگی به اندازه کافی بلند به نظر می رسد پشت یک عمق بیشتر و غنی تر است. تمام گرما و ترس خود را پاک کرد. من متعجب به صلح افتادم. شیشه جارو بلند شد و به حالت تعلیق درآمد، چند فوت بالای سرم. من برای گردش هوا پخش شدم
مشاهده لینک اصلی
â € œ سکوت افسرده من. این سکوت سکوت نبود این سکوت من بود. \"بل جار صادق، ناراحت، قدرتمند و خشن است. آن را با تابستان باز می کند که توسط Rosenbergs به ضرب گلوله کشته شده اند @ همانطور که می دانیم که چه چیزی باید برود. دیدنی و زیبا، آن را به یک داستان ناامیدی به عنوان یک زن جوان به افت فشار افسردگی می گوید. \"مشکل این بود، من تا به حال ناکافی بود، من به سادگی hadnt در مورد آن فکر کرد.\"\nمرگ سیلویا پلاتها هر صفحه را به عنوان ادعا از بین می برد. آیا برای استر و سیلویا امید وجود داشت؟ شاید ... با این حال، بی تفاوتی و شک و تردید به عنوان یک همدم ثابت در حالی که او تلاش می کند تا به shreds از زندگی خود را راند. \"من یک نفس عمیق کشیدم و به آرامش قدیم قلبم گوش دادم. من هستم، من هستم، هستم. »\nبنابراین، یک میل کوچک برای زنده ماندن وجود دارد، تمایل به آزادی برای جمع آوری قدرت دوباره به بادبان و پرواز پرواز. و بخش هایی از تحقق این که ما در ناامیدی ما تنها نیستیم. سیلویا پلت با نوشتن عالی، جذاب و غم انگیز، خواننده را طلسم می کند و توانایی رسم ما را به داستان او دارد. کلماتش ممکن است صدمه ببیند، تقریبا غیرممکن است که چنین کاری انجام ندهد. اما استر / سیلویا همچنین با توصیف صادقانه من از جهان و مردم اطرافش خندید. او همسایه من را در هیالریت خود، در اسرار او و در صداقت او ساخت. به این ترتیب، خواننده همدرد می کند و سپاسگزار است که با درد او درد خود را بدون داشتن ظاهری ناخوشایند یا خواستار هر شکل آرامش بخشد. \"من زندگی خود را قبل از من شبیه درخت انجیر سبز در داستان دیدم. از نوک هر شاخه مانند یک انجیر بنفش چرب، یک آینده شگفت انگیز به نام و چشمک زدن. یک انجیر یک شوهر بود و یک خانه و بچه خوشحال بود و یکی دیگر از انجیل شاعر مشهور بود و انجیر دیگر یک استاد درخشان بود و یک انجیر Ee Gee بود، سردبیر شگفت انگیز و یک انجیر دیگر اروپا و آفریقا و آمریکای جنوبی بود و یکی دیگر از انجیل کنستانتین و سقراط و آتلیه و یک دوست دیگر از عروسک های عجیب و غریب و حرفه ای بود و یکی دیگر از انجیل قهرمان خدمتگزار بانوی المپیک بود و فراتر از این انجیر، انجیر های بیشتری یافت نشد. من خودم را دیدم که در درون این درخت انجیر نشسته بود، گرسنه به مرگ، فقط چون من نمیتوانستم ذهنم را برآورده کنم که از انجیری که من می توانستم انتخاب کنم. من هر یک از آنها را می خواستم، اما انتخاب یکی به معنای از دست دادن همه چیز بود، و، همانطور که من آنجا نشسته بودم، نمی توانستم تصمیم بگیرم، انجیر ها شروع به چروک شدن و سیاه شدن کردند، و به طور یکنواخت به زمین افتادند پای من. زیبایی بل جار، با حقیقت های ناپاک، موضوعات جالبی و طنز جادویی تاریک، شگفت زده می شود و به ما می آموزد که غم و اندوه ما صرفا انسانی است. این کشف کردن، اگر هیچ چیز دیگری نباشد، باید ما را سپاسگزار باشد .___
مشاهده لینک اصلی
بل جار یک روایت اول شخص در مورد یک بیگانگی کامل زنان است - از خود، از جامعه، از جهان - با جنگ سرد به عنوان پس زمینه (اشاره به روزنبرگ، سازمان ملل متحد، روس ها). او نوعی مرد زیرزمینی زن عصر جدید است. داستان به سادگی، هر چند پیچیده در ساختار و تم ها است. سیلویا پلت با یک سبک مستقیم و مستقیم، وحشی، خنده دار و شاعرانه می نویسد. استر، یک زن جوان از دهه 1950، در نیویورک برای شغل کوتاه و پر زرق و برق در مجله است. نیویورک! مرکز جهان، جاز و فشار نیویورک، قلب تاریک نیویورک. لباس و احزاب و مردان. استری در این مورد هیچ هیجانی نمی بیند: ذهن او در روستنبرگ است وbeing به طور کامل در طول اعصاب خود سوخته است. @ او احساس خالی می کند. این یک بحران هویت است، اما البته بیشتر از آن است. معنی آن این است که جامعه تحت فشار قرار گرفته است و جایی است که او از کار افتاده و قادر به انجام عمل است. مجلات، رسانه روز، تاثیر زیادی بر روی زنان و تصویر خود داشتند. از یک طرف، آنها نشان دادند که چگونه زندگی بیرون می تواند با حرفه و مسافرت باشد. با این حال آنها همچنین مادر و همسر خوب را تقدیس کردند. استر از تمثیل استفاده می کند تا نشان دهد که چگونه این نوع از تقلید دوطرفه و آن را فلج می کند: از نوک هر شاخه مانند یک انجیر بنفش چرب، یک آینده شگفت انگیز به نام و چشمک زدن. یک انجیر یک شوهر بود و یک خانه و بچه خوشحال بود و یکی دیگر از انجیل شاعر مشهور بود و انجیر دیگر یک استاد درخشان بود و یک انجیر Ee Gee بود، سردبیر شگفت انگیز و یک انجیر دیگر اروپا و آفریقا و آمریکای جنوبی بود و یکی دیگر از انجیل کنستانتین و سقراط و آتلیه و یک دوست دیگر از عروسک های عجیب و غریب و حرفه ای بود و یکی دیگر از انجیل قهرمان خدمتگزار بانوی المپیک بود و فراتر از این انجیر، انجیر های بیشتری یافت نشد. من خودم را دیدم که در درون این درخت انجیر نشسته بود، گرسنه به مرگ، فقط چون من نمیتوانستم ذهنم را برآورده کنم که از انجیری که من می توانستم انتخاب کنم. من هر یک از آنها را می خواستم، اما انتخاب یکی به معنای از دست دادن همه چیز بود، و، همانطور که من آنجا نشسته بودم، نمی توانستم تصمیمی بگیرم، انجیر ها شروع به چروک شدن و سیاه شدن کردند، و به طور یکنواخت به زمین افتادند پاهای من. لحظه ای از بیگانگی کامل می آید وقتی که او به زیرزمینی ختم می شود - یک شکاف تاریک در یک انبار - برای زندگی خود. از این پایین ترین نقطه او نجات یافته است و به بهبودی رسیده است و دوباره قادر به گوش دادن به آرامش قلب او است، @ من هستم، من هستم، @. او می تواند نفس بکشد و زندگی کند شیشه ای برای حداقل یک بار برداشته شده است.
مشاهده لینک اصلی
من فقط مجبور بودم آن را یک بار بخوانم. من هرگز آن را برای یا با لذت خواندن نیست. من ترجیح می دهم زایمان کنم.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب حباب شیشه
خرید کتاب حباب شیشه
جستجوی کتاب حباب شیشه در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
در بیست سالم سعی کردم که بمیرم و به عقب برگردم، به عقب برگردم. من فکر کردم حتی استخوان ها هم انجام می دهند. اما آنها را از کیسه بیرون کشیدند، و من با چسبناک وارد شدند.\nاین خطوط خنک کننده از پدر بازی در داخل سر من و بار دیگر مانند انفجار مبهم از دست زدن به مرگ، همانطور که من شاهد استرس مبارزه برای جلوگیری از تاریکی تهدید به همگرا شدن در او. و با وجود تمام تلاش های من برای از بین بردن سلطه های سیلویا در استر، من شکست خوردم. من نمیتوانم کمک کنم تا بدانم چگونه Plath به راحتی از ذهن ناخودآگاه مانند استر، که یک نسخه نازک و خالص از خود جوان تر است، بی نظیر است، در حالی که اجازه می دهد او را از زندگی واقعی جدا کند و وعده های آن را در شعرهای آریل آشکار سازد. این که او می تواند به سختی فکری کار کند تا یک جسم کار را بطور یکجانبه به عنوان بهترین حالتش در طول یک دوره ی شگرف فوق العاده در حوزه ی داخلی در نظر بگیرد، به معنای روح هنری اوست. زندگی شخصی نویسندگان بسیار کمی تحت تأثیر قرار گرفته است، زیرا زندگی Plaths پس از خودکشی او دعوت شده است، اما خلاقیت او توانسته است از موضوع های حساس تر مانند ازدواج بد و نبرد مادامالعمر با افسردگی کشنده بکاهد. مردم از هیچ چیز به اندازه گرد و غبار ساخته نشدند و من نمیتوانستم ببینم که همه چیز گرد و غبار کمی بهتر از نوشتن اشعار است که مردم به یاد می آورند و زمانی که ناراضی یا بیمار بودند و نمی توانستند بخوابند، تکرار می کردند.\nمن یک نوع ناپلئون سلیپسیستی را در نظر داشتم که هسته اصلی این رمان نیمهتویوگرافی را اشغال کند، اما به جای آن چیزی که من پیدا کردم تصویری استادانه از واقعیت مشترک بسیاری از زنان 50 ساله بود. به عنوان مثال، این در Plaths تصویری از صحنه تلاشی برای تجاوز جنسی است که او را به عنوان drolly به عنوان قابل تصور، با ذکر نام کلمه ای است که نشان دهنده تجاوز جنسی است. چنین فمینیسم قبل از اینکه فمینیسم دوم موج دوم را به شدت تحت فشار قرار می داد، به شیوه ی زندگی یونانی در قرن بیست و یکم بود. بنابراین، شیشه جارو نه تنها نماد مرگ و یا حتی فروپاشی توانایی های فکری یک هنرمند است که استر گرینوارد با مرگ برابر است. این همچنین نشان دهنده زندان استعاری است که استر و بدون شک بسیاری از طرفدارانش می خواستند فرار کنند - معضل بین تلاش برای حفظ خودمختاری بهای نقض قرارداد های اجتماعی و ارسال به حکم پدرسالارانه علیه استقلال زنان. من نمی توانستم تصور کنم که یک زن نیاز به یک زندگی خالص دارد و یک انسان قادر به داشتن زندگی دوجانبه است، یکی خالص و دیگری نیست.\nبا وجود اینکه استر دارای خلط و خشم سرماخوردگی است که در بسیاری از اشعار آریل منعکس شده است، او ترس متعلق به جنس مخالف خود را به چالش می کشد و جهان آن را فقط به عنوان یک رمز و راز آغاز کرده است. در آخرین مرحله زمانی که او روش های احتمالی برای پایان دادن به زندگی خود را بدون در نظر گرفتن بسیار مورد توجه قرار می دهد، او را با سهولت ناخوشایند، بدون احساس عاری از یک مجسمه موم. مرگ مانند درمان نهایی برای مشکل در دست است - ناتوانی او برای مقابله با زندگی خود دیگر هرگز. مرگ نیز او را از استبداد ناامید می کند. سکوت از بین رفته، سنگریزه ها و پوسته ها را از بین می برد و تمام حوادث زندگی من را تکان داد. سپس، در لبه دید، خود را جمع کرد، و در یک جریان گسترده، مرا به خواب زد.\nبل جار عمیقا یادآور سوزانا کایزنز دختر، قطع شده، خواندن اخیر است، که همچنین شامل یک بیانیه ی بسیار بی نظیر اما جنجالی در مورد دختران جوان با سیستم مراقبت بهداشتی درمانی آمریکا است. متاسفانه همبستگی بین دو روایت به پایان می رسد در Kaysens تصویب حالت متمایز از TBJ روایت روایت. در حالی که Kaysen در نهایت موفق شد سکوت صدا در سر او و ادامه به دنبال رسیدن به کار نوشتن، Plath قادر به زندگی به اندازه کافی بلند به نظر می رسد پشت یک عمق بیشتر و غنی تر است. تمام گرما و ترس خود را پاک کرد. من متعجب به صلح افتادم. شیشه جارو بلند شد و به حالت تعلیق درآمد، چند فوت بالای سرم. من برای گردش هوا پخش شدم
مشاهده لینک اصلی
â € œ سکوت افسرده من. این سکوت سکوت نبود این سکوت من بود. \"بل جار صادق، ناراحت، قدرتمند و خشن است. آن را با تابستان باز می کند که توسط Rosenbergs به ضرب گلوله کشته شده اند @ همانطور که می دانیم که چه چیزی باید برود. دیدنی و زیبا، آن را به یک داستان ناامیدی به عنوان یک زن جوان به افت فشار افسردگی می گوید. \"مشکل این بود، من تا به حال ناکافی بود، من به سادگی hadnt در مورد آن فکر کرد.\"\nمرگ سیلویا پلاتها هر صفحه را به عنوان ادعا از بین می برد. آیا برای استر و سیلویا امید وجود داشت؟ شاید ... با این حال، بی تفاوتی و شک و تردید به عنوان یک همدم ثابت در حالی که او تلاش می کند تا به shreds از زندگی خود را راند. \"من یک نفس عمیق کشیدم و به آرامش قدیم قلبم گوش دادم. من هستم، من هستم، هستم. »\nبنابراین، یک میل کوچک برای زنده ماندن وجود دارد، تمایل به آزادی برای جمع آوری قدرت دوباره به بادبان و پرواز پرواز. و بخش هایی از تحقق این که ما در ناامیدی ما تنها نیستیم. سیلویا پلت با نوشتن عالی، جذاب و غم انگیز، خواننده را طلسم می کند و توانایی رسم ما را به داستان او دارد. کلماتش ممکن است صدمه ببیند، تقریبا غیرممکن است که چنین کاری انجام ندهد. اما استر / سیلویا همچنین با توصیف صادقانه من از جهان و مردم اطرافش خندید. او همسایه من را در هیالریت خود، در اسرار او و در صداقت او ساخت. به این ترتیب، خواننده همدرد می کند و سپاسگزار است که با درد او درد خود را بدون داشتن ظاهری ناخوشایند یا خواستار هر شکل آرامش بخشد. \"من زندگی خود را قبل از من شبیه درخت انجیر سبز در داستان دیدم. از نوک هر شاخه مانند یک انجیر بنفش چرب، یک آینده شگفت انگیز به نام و چشمک زدن. یک انجیر یک شوهر بود و یک خانه و بچه خوشحال بود و یکی دیگر از انجیل شاعر مشهور بود و انجیر دیگر یک استاد درخشان بود و یک انجیر Ee Gee بود، سردبیر شگفت انگیز و یک انجیر دیگر اروپا و آفریقا و آمریکای جنوبی بود و یکی دیگر از انجیل کنستانتین و سقراط و آتلیه و یک دوست دیگر از عروسک های عجیب و غریب و حرفه ای بود و یکی دیگر از انجیل قهرمان خدمتگزار بانوی المپیک بود و فراتر از این انجیر، انجیر های بیشتری یافت نشد. من خودم را دیدم که در درون این درخت انجیر نشسته بود، گرسنه به مرگ، فقط چون من نمیتوانستم ذهنم را برآورده کنم که از انجیری که من می توانستم انتخاب کنم. من هر یک از آنها را می خواستم، اما انتخاب یکی به معنای از دست دادن همه چیز بود، و، همانطور که من آنجا نشسته بودم، نمی توانستم تصمیم بگیرم، انجیر ها شروع به چروک شدن و سیاه شدن کردند، و به طور یکنواخت به زمین افتادند پای من. زیبایی بل جار، با حقیقت های ناپاک، موضوعات جالبی و طنز جادویی تاریک، شگفت زده می شود و به ما می آموزد که غم و اندوه ما صرفا انسانی است. این کشف کردن، اگر هیچ چیز دیگری نباشد، باید ما را سپاسگزار باشد .___
مشاهده لینک اصلی
بل جار یک روایت اول شخص در مورد یک بیگانگی کامل زنان است - از خود، از جامعه، از جهان - با جنگ سرد به عنوان پس زمینه (اشاره به روزنبرگ، سازمان ملل متحد، روس ها). او نوعی مرد زیرزمینی زن عصر جدید است. داستان به سادگی، هر چند پیچیده در ساختار و تم ها است. سیلویا پلت با یک سبک مستقیم و مستقیم، وحشی، خنده دار و شاعرانه می نویسد. استر، یک زن جوان از دهه 1950، در نیویورک برای شغل کوتاه و پر زرق و برق در مجله است. نیویورک! مرکز جهان، جاز و فشار نیویورک، قلب تاریک نیویورک. لباس و احزاب و مردان. استری در این مورد هیچ هیجانی نمی بیند: ذهن او در روستنبرگ است وbeing به طور کامل در طول اعصاب خود سوخته است. @ او احساس خالی می کند. این یک بحران هویت است، اما البته بیشتر از آن است. معنی آن این است که جامعه تحت فشار قرار گرفته است و جایی است که او از کار افتاده و قادر به انجام عمل است. مجلات، رسانه روز، تاثیر زیادی بر روی زنان و تصویر خود داشتند. از یک طرف، آنها نشان دادند که چگونه زندگی بیرون می تواند با حرفه و مسافرت باشد. با این حال آنها همچنین مادر و همسر خوب را تقدیس کردند. استر از تمثیل استفاده می کند تا نشان دهد که چگونه این نوع از تقلید دوطرفه و آن را فلج می کند: از نوک هر شاخه مانند یک انجیر بنفش چرب، یک آینده شگفت انگیز به نام و چشمک زدن. یک انجیر یک شوهر بود و یک خانه و بچه خوشحال بود و یکی دیگر از انجیل شاعر مشهور بود و انجیر دیگر یک استاد درخشان بود و یک انجیر Ee Gee بود، سردبیر شگفت انگیز و یک انجیر دیگر اروپا و آفریقا و آمریکای جنوبی بود و یکی دیگر از انجیل کنستانتین و سقراط و آتلیه و یک دوست دیگر از عروسک های عجیب و غریب و حرفه ای بود و یکی دیگر از انجیل قهرمان خدمتگزار بانوی المپیک بود و فراتر از این انجیر، انجیر های بیشتری یافت نشد. من خودم را دیدم که در درون این درخت انجیر نشسته بود، گرسنه به مرگ، فقط چون من نمیتوانستم ذهنم را برآورده کنم که از انجیری که من می توانستم انتخاب کنم. من هر یک از آنها را می خواستم، اما انتخاب یکی به معنای از دست دادن همه چیز بود، و، همانطور که من آنجا نشسته بودم، نمی توانستم تصمیمی بگیرم، انجیر ها شروع به چروک شدن و سیاه شدن کردند، و به طور یکنواخت به زمین افتادند پاهای من. لحظه ای از بیگانگی کامل می آید وقتی که او به زیرزمینی ختم می شود - یک شکاف تاریک در یک انبار - برای زندگی خود. از این پایین ترین نقطه او نجات یافته است و به بهبودی رسیده است و دوباره قادر به گوش دادن به آرامش قلب او است، @ من هستم، من هستم، @. او می تواند نفس بکشد و زندگی کند شیشه ای برای حداقل یک بار برداشته شده است.
مشاهده لینک اصلی
من فقط مجبور بودم آن را یک بار بخوانم. من هرگز آن را برای یا با لذت خواندن نیست. من ترجیح می دهم زایمان کنم.
مشاهده لینک اصلی