Several days before Christmas 2003, John Gregory Dunne and Joan Didion saw their only daughter, Quintana, fall ill with what seemed at first flu, then pneumonia, then complete septic shock. She was put into an induced coma and placed on life support. Days later–the night before New Years Eve–the Dunnes were just sitting down to dinner after visiting the hospital when John Gregory Dunne suffered a massive and fatal coronary. In a second, this close, symbiotic partnership of forty years was over. Four weeks later, their daughter pulled through. Two months after that, arriving at LAX, she collapsed and underwent six hours of brain surgery at UCLA Medical Center to relieve a massive hematoma.
This powerful book is Didions attempt to make sense of the weeks and then months that cut loose any fixed idea I ever had about death, about illness . . . about marriage and children and memory . . . about the shallowness of sanity, about life itself.
خرید کتاب سال اندیشه جادویی
جستجوی کتاب سال اندیشه جادویی در گودریدز
معرفی کتاب سال اندیشه جادویی از نگاه کاربران
این دومین کتابی است که همسر من برای افرادی که همسرانشان را می بینند توصیه می شود. اگر من مرده باشم، لطفا این بازبینی را به پلیس ارائه کنید. احساس بالینی در مورد آن دارید. به طور تصادفی: Didion از راه خود خارج می شود تا تحقیقات در مورد اثرات غم و اندوه را ذکر کند. او آن را تجزیه و تحلیل می کند. شما می توانید احساس خود را از آن عقب نشینی، سعی کنید به شدت به درک آن. این کار در ناامیدی در مورد آلیس دخالت نمی کند. این به این معنی است که Didion، نه نویسنده ماکیلی ما، بلکه یکی از بهترینهای ما، به جهان نزدیک شده است: او تلاش می کند تا درک کند و درک کند. Shesa cool customer @ به عنوان یک کارمند بیمارستان او را در زمان مرگ شوهرش شرح می دهد. @ چه، @ او تعجب می کند، @ آیا مشتری مجاز نمی تواند مجاز به انجام؟ گاهی اوقات احساس تراژدی کردم، این نبود از دست دادن عشق، اما از دست دادن عادت. اما عادت زندگی است، و آنچه دیدیون سعی در توصیف دارد، از دست دادن زندگی اش همانطور که او آن را می دانست. همسر من این را خوب گفت: درباره آلیس در مورد عشق، او گفت؛ سال تفکر جادویی در مورد از دست دادن است. دیوید از رفتن به جهات اجتناب می کند؛ او نمی خواهد در مورد هنجاری که ما انتظار داریم شرکت کنیم. این ترس از غم و اندوه نیست، بلکه خود غم و اندوه: عمیق و سیاه و آرام است. شخصی آن و بدون هنر است. هیچ کدام از این تولید انبوه ساز انبوه تولید نشده: این غم و اندوه است که توسط دست تولید می شود.
مشاهده لینک اصلی
من هم فکر کردم که این کتاب فوق العاده زیاد شده است. در گذشته، من Didion را دوست داشتم زیرا او یک طراح بزرگ و ساختارگر برجسته بود. مقاله عنوان «آلبوم سفید» احتمالا بهترین مقاله تمام وقت در کتاب من است، به دنبال آن، F. Scott Fitzgeralds @ Crack-up @ و Charles Bowdens @ Torch Song. @ او توانایی تجزیه و تحلیل سیاست شخصی را دارد. از روایت، و افشای چگونگی عجیب و غریب مغز او حتی بدون ترس از احساسات و احساسات. آلبوم سفید و Slouching به سمت بیت لحم مجموعه های خیره کننده است. با این حال، تا آنجا که من آن را می سوزاند به آن می گویند، قدرت خود را در این کتاب آشکار نیست. من تحسین آمیزش را تحسین می کنم تا غم و اندوه او و تمام تکرارهای فراکتالی او را لعنت کند، اما، مانند دونالد هال بی، احکام او به این کار منجر شده است. ددیو از دهه 60 میلادی برای شنیدن یک خط مانند @ در یک لحظه، زندگی شما تغییر می کند @ بیرون از دهان او. قدرت آثار قبلی او بر خلاف جادوگرانه و عجیب و غریب است، رد پنهان کردن مواد روان شناختی همراه با توانایی خیره کننده برای حرکت در یک صحنه و استعاره ها و احساساتی که به همان اندازه که شما در یک رمان پیدا می کنید، دقیقا تنظیم می شود. اما بالاتر از همه، حساسیت عجیب و غریب او: تبدیل شدن به وسواس برنامه ریزی شهری، توجه انسان شناسی از نوشیدنی استخر در هونولولو، به صورت قانونی تجزیه و تحلیل، چگونه جیم موریسون با مسابقات بازی. نگرانی های او و اینکه چگونه دیدگاه او نسبت به جهان را مطرح کرد و خود را از لحاظ دور و بر هر شخص مشابهی قرار داد، دوست داشتم عزیزم، خودمختار. بیشتر این دارایی ها در این خاطره متاسفانه وجود ندارد. بیانیه طلا، استعاره تنبل و دنباله به جای آرایش وحشتناک، این قانون است و من امیدوارم این فقط به خاطر غم و اندوه او باشد و نه به دلیل سقوط یکی از سبک های بزرگ پروس 40 سال گذشته.
مشاهده لینک اصلی
اسناد بسیار جالب که به شدت به درد، غم و اندوه، مرگ می انجامد. در واقع، چیزهای متداول، عمیق، غم انگیز به ما نشان دادند ... برای چه هدف؟ برای مشاهده، من حدس می زنم شهادت. برخی از غم و اندوه باید به اشتراک گذاشته شود ... از آنجا که ....؟ به منظور...؟ آن را کاهش دهید؟ من حدس می زنم این است که: در نهایت آن را به معنی: به پول نقد در، زمانی که نور زندگی از بین رفته است. قدرت نیروی انسانی به آرامی به شب نروید. باید گفت که باید با استادانه صحبت کرد (با توجه به اینکه شاعر بالقوه بالقوه را با انگیزه درمی آورد) و بنابراین مطمئنا موفقیتی است. به غیر از نوع زندگی پر زرق و برق که توسط نویسندگان متاهل به اشتراک گذاشته شده است - در هر صفحه نمایش داده شده است. من نمی توانم ارتباط برقرار کنم، می توانم به تلاش، نه به محصول نهایی مربوط شود. ما این چنین دیدگاه مخربی از ثروت را دریافت می کنیم! جانور سبز به مرحله وارد می شود ... آخرین دفعه من تحت تأثیر این امتیاز فقط از یک روح مایه تاسف بود که در @ Diving Bell و The Butterfly بود. @ افسونگی همه خراب می شود \u0026 amp؛ مواد مخدر، توسط حوادث سرنوشت و غیره مضطرب، و غیره ... Affluenza واقعا قاتل است.
مشاهده لینک اصلی
من تا به حال قادر به فکر کردن به غذا برای چند روز بود، بنابراین من Higgins فرستاده شده بود برای hors dâ € ™ oeuvres تخت از Cafà Provencal. من خاویار بری و بلوگا را روی عرشه گذاشتم، تماشای خورشید روی خط افق نیویورک را دیدم و تعجب کردم که چطور همه چیز بدتر می شود وقتی که هیگینز تلفنم را به من نشان داد. این Gary بود.من شکم لرزش. سکویا در ترمینال اتوبوس فرو ریخت و به اتاق اورژانسی سرازیر شد، اما هیچ حرفی درباره چیزی که با او اشتباه بود، وجود نداشت. من مجبور شدم به سرعت به لس آنجلس بروم، اما ابتدا مجبور شدم محل های مناسب را پیدا کنم. من دوست نزدیک من، کارگردان فیلم Gà © rard Lupin نامزد جایزه اسکار شدم. \"Gà © rard،\" من گفتم، بیش از حد برجسته علامت لهجه به عنوان او را ترجیح می دهید، \"Sequoia افتاده است بیمار! من باید چندین هفته وقت خود را در بیمارستان بستری کنم. \"اما البته، جین،\" او گفت. â € œYâ € ™ در حال حاضر خیلی از دست رفته است. شما می دانید، من یک بار به جیم گفتم، ممکن است او در صلح پایبند باشد، \"جیم\"، شما به وضوح یکی از نویسندگان با استعداد ترین قرن بیست و یکم است. \"و او به من گفت،\" یوسف \" Gà © rard. من هستم. دوم فقط به جین، شاید. من واقعا خوشحال هستم که کسی را به عنوان شگفت انگیز به عنوان او یافت. \"او متوقف شد، یادآور می شود. سپس او دوباره صحبت کرد، صدای او با احساسات ضعیف است. \"او می گوید سلام\"، او را با \"سر آنتونی هاپکینز\" در شهر لوکزامبورگ تیراندازی می کند، اما من هر کاری که می توانم انجام دهم، کمک می کنم. \"او گلویش را پاک کرد. â € œBut آنچه که سکویا در فرانسه انجام می دهند â € œThe Chateau کالیفرنیا، در تاکستان، â € من گفت: â € œAH، البته، â € او متاسفانه گفت :. این است که گزیده ای از آینده من جوآن تجسس بزرگ، عنوان کار: â € œThe Year of Thinking Right \". شما ممکن است به درستی متوجه شده باشید که من سالم فکر جادویی را دوست نداشتم. با توجه به یک دوست که قادر به تولید مقدار شگفت انگیزی از خشم در پاسخ به عصمت من است، این به این دلیل است که من â € œnot یک بالغ، اما در صحبت با او و منعکس کننده آن را برای چند روز، من فکر می کنم Iâ € به نظر می رسد درک منحصر به فردی از دیدگاه من وجود داشته باشد. برای شروع، این کتاب تعریف دقیق (به هر حال استاندارد من) خلاقیت غیر داستانی است. Didion به طور کامل از منظر خودش به داستان بسیار شخصی می گوید. در حقیقت، داستان واقعا در مورد دیدگاه او، غم و اندوه و ناتوانی آن است که به طور منطقی تصدیق کند که جان از بین رفته است و تا به حال نخواهد آمد. او حتی تاکید می کند که تاکید بیش از حد بر ذهنیت افراطی روایت را با اشاره چند بار جایی که خاطرات او از رویدادها به صراحت متفاوت از برخی دیگر از بازیکنان است. از طرف دیگر، او نیز تلاش می کند با نقل قول از مطالعات کارشناسان / روانشناختی در مورد فرایند گريزش و تقسیم اطلاعات با تجربه خود تقریبا آنگونه که می گویند، آن را تقدیم کند. \"این اتفاق برای همه، حتی جوانی Fucking Didion اتفاق می افتد. مطمئنا جالب است که تصور کنید این وضعیت غم انگیز غم انگیز، بسیار رایج است زیرا تقریبا از لحاظ علمی قابل سنجش است، هرچند که کلمه ای برای آن در نظر گرفته شده است. خود روایت به نظر می رسد تا حدودی در قسمت های جدا شده است، با Didion تکرار خود و یا خود را کاملا روشن نیست، اما من فکر می کنم که عمدی است، به منظور بهتر به خواننده را به خط با حالت ذهن خود در آن زمان. در اینجا، بر روی به نظر من، مشکل من با این کتاب، تاج و تخت نقاشی است. Didionâ € ™ ثانیه یک نویسنده عالی است. او تقریبا خواننده را مجبور می کند تا با او همدردی کند، نه فقط احساسات او، بلکه وضعیت ناامیدی موقت، مرزی که خودش پیدا می کند. من واقعا احساس می کنم که من یک ایده خوب را دارم که جوآن دییدون به عنوان یک فرد یا حداقل کسی است Joan Didion می خواهد من فکر می کنم او است، و به نظر می رسد که یک هدف هدایت خلاقانه خلاق غیر داستانی است. من برای او همدردی می کنم، به خصوص اینکه کشف کردم که Quintana نیز درست قبل از انتشار این کتاب فوت کرد. اما من فکر نمی کنم او را خیلی دوست داشته باشم. این بدیهی است ذهنی است. من تصور می کردم که Didion چیزی از یک ستاره ادبی است، به طوری که چنین چیز دیگری وجود دارد. از کجا چنین تصور کردم؟ از Joan Fucking Didion، آن چه کسی است. من نمی دانم چگونه آن را بهتر توضیح دهم. من فکر می کنم اگر او به طور کامل به شخص سوم به طور کامل مراجعه کرده بود: «نویسنده جانس دییدون، اشتیاق نداشت»، این تفسیر من را از لحن عمومی او متناسب می کند. نام خود را - به طوری که من با توجه به زمینه متناسب با آن ناپدید می شود. او یک تصویر از یک شخص را ایجاد می کند که مطمئنا زندگی راحتی بیشتری نسبت به هر کسی که می داند، و من هم همین مشکل را به دست می آورم. مطمئن هستم که حداقل 30000000000 نفر در این سیاره وجود دارد که با جوآن دیادیون در یک ضربان قلب قرار دارند، حتی با توجه به این شرایط غم انگیز، به این معنی نیست که آنها گرسنه یا مردند از مالاریا و یا بازوی خود را توسط یک باند سرکش از سربازان قطع شده است. آیا این یک استاندارد ناعادلانه برای نگه داشتن این داستان است؟ البته این است. اما من متوجه شدم که آن را نسبتا خودخواه و محبت آمیز هستم. و این واقعیت است که به نظر می رسد پیش بینی کرده است که من بتوانم چنین راه واکنشی نشان دهم و به من بگویم که او همان احساس را می داند ...
مشاهده لینک اصلی
این کتاب غیر علمی .. نوعی خاطرات غم و اندوه بیوه .. نوشته شده توسط یک افسانه زندگی می کنند که یک قصه گوینده است. از دست دادن شوهرش نویسنده جان گرگوری دان در طول شام، حمله قلبی .. یک لحظه شما اینجا هستید و بعد شما رفته اید مه و سردرگمی .. آمبولانس و متخصصین ... بیمارستان و مرگی. سپس به چیزهایی که بدتر می شود .. دختر تنها Quintana خود را به یک شوک سپتیک ... پس از یک بیماری آنفلوانزا تبدیل شده است که به شکلی شکم تبدیل شده است. در این کتاب جوآن بیشتر بر روی جان و گذشت و مفهوم خود را از غم و اندوه متمرکز می شود. غم و اندوه fluidWaves Eb و جریان از دست دادن یک شوهر ... با این حال جوآن می خواهد حرفه ای و از راه دور باشد .. برخی می گویند او سرماخوردگی است و نه سطل گریه اگر دنبال یک نظریه خالص هستی، این کتاب برای تو نیست ... این غم و اندوه این کتاب مایع است ... بی تاب و جریان .. درست مثل زندگی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سال اندیشه جادویی
خرید کتاب سال اندیشه جادویی
جستجوی کتاب سال اندیشه جادویی در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
من هم فکر کردم که این کتاب فوق العاده زیاد شده است. در گذشته، من Didion را دوست داشتم زیرا او یک طراح بزرگ و ساختارگر برجسته بود. مقاله عنوان «آلبوم سفید» احتمالا بهترین مقاله تمام وقت در کتاب من است، به دنبال آن، F. Scott Fitzgeralds @ Crack-up @ و Charles Bowdens @ Torch Song. @ او توانایی تجزیه و تحلیل سیاست شخصی را دارد. از روایت، و افشای چگونگی عجیب و غریب مغز او حتی بدون ترس از احساسات و احساسات. آلبوم سفید و Slouching به سمت بیت لحم مجموعه های خیره کننده است. با این حال، تا آنجا که من آن را می سوزاند به آن می گویند، قدرت خود را در این کتاب آشکار نیست. من تحسین آمیزش را تحسین می کنم تا غم و اندوه او و تمام تکرارهای فراکتالی او را لعنت کند، اما، مانند دونالد هال بی، احکام او به این کار منجر شده است. ددیو از دهه 60 میلادی برای شنیدن یک خط مانند @ در یک لحظه، زندگی شما تغییر می کند @ بیرون از دهان او. قدرت آثار قبلی او بر خلاف جادوگرانه و عجیب و غریب است، رد پنهان کردن مواد روان شناختی همراه با توانایی خیره کننده برای حرکت در یک صحنه و استعاره ها و احساساتی که به همان اندازه که شما در یک رمان پیدا می کنید، دقیقا تنظیم می شود. اما بالاتر از همه، حساسیت عجیب و غریب او: تبدیل شدن به وسواس برنامه ریزی شهری، توجه انسان شناسی از نوشیدنی استخر در هونولولو، به صورت قانونی تجزیه و تحلیل، چگونه جیم موریسون با مسابقات بازی. نگرانی های او و اینکه چگونه دیدگاه او نسبت به جهان را مطرح کرد و خود را از لحاظ دور و بر هر شخص مشابهی قرار داد، دوست داشتم عزیزم، خودمختار. بیشتر این دارایی ها در این خاطره متاسفانه وجود ندارد. بیانیه طلا، استعاره تنبل و دنباله به جای آرایش وحشتناک، این قانون است و من امیدوارم این فقط به خاطر غم و اندوه او باشد و نه به دلیل سقوط یکی از سبک های بزرگ پروس 40 سال گذشته.
مشاهده لینک اصلی
اسناد بسیار جالب که به شدت به درد، غم و اندوه، مرگ می انجامد. در واقع، چیزهای متداول، عمیق، غم انگیز به ما نشان دادند ... برای چه هدف؟ برای مشاهده، من حدس می زنم شهادت. برخی از غم و اندوه باید به اشتراک گذاشته شود ... از آنجا که ....؟ به منظور...؟ آن را کاهش دهید؟ من حدس می زنم این است که: در نهایت آن را به معنی: به پول نقد در، زمانی که نور زندگی از بین رفته است. قدرت نیروی انسانی به آرامی به شب نروید. باید گفت که باید با استادانه صحبت کرد (با توجه به اینکه شاعر بالقوه بالقوه را با انگیزه درمی آورد) و بنابراین مطمئنا موفقیتی است. به غیر از نوع زندگی پر زرق و برق که توسط نویسندگان متاهل به اشتراک گذاشته شده است - در هر صفحه نمایش داده شده است. من نمی توانم ارتباط برقرار کنم، می توانم به تلاش، نه به محصول نهایی مربوط شود. ما این چنین دیدگاه مخربی از ثروت را دریافت می کنیم! جانور سبز به مرحله وارد می شود ... آخرین دفعه من تحت تأثیر این امتیاز فقط از یک روح مایه تاسف بود که در @ Diving Bell و The Butterfly بود. @ افسونگی همه خراب می شود \u0026 amp؛ مواد مخدر، توسط حوادث سرنوشت و غیره مضطرب، و غیره ... Affluenza واقعا قاتل است.
مشاهده لینک اصلی
من تا به حال قادر به فکر کردن به غذا برای چند روز بود، بنابراین من Higgins فرستاده شده بود برای hors dâ € ™ oeuvres تخت از Cafà Provencal. من خاویار بری و بلوگا را روی عرشه گذاشتم، تماشای خورشید روی خط افق نیویورک را دیدم و تعجب کردم که چطور همه چیز بدتر می شود وقتی که هیگینز تلفنم را به من نشان داد. این Gary بود.من شکم لرزش. سکویا در ترمینال اتوبوس فرو ریخت و به اتاق اورژانسی سرازیر شد، اما هیچ حرفی درباره چیزی که با او اشتباه بود، وجود نداشت. من مجبور شدم به سرعت به لس آنجلس بروم، اما ابتدا مجبور شدم محل های مناسب را پیدا کنم. من دوست نزدیک من، کارگردان فیلم Gà © rard Lupin نامزد جایزه اسکار شدم. \"Gà © rard،\" من گفتم، بیش از حد برجسته علامت لهجه به عنوان او را ترجیح می دهید، \"Sequoia افتاده است بیمار! من باید چندین هفته وقت خود را در بیمارستان بستری کنم. \"اما البته، جین،\" او گفت. â € œYâ € ™ در حال حاضر خیلی از دست رفته است. شما می دانید، من یک بار به جیم گفتم، ممکن است او در صلح پایبند باشد، \"جیم\"، شما به وضوح یکی از نویسندگان با استعداد ترین قرن بیست و یکم است. \"و او به من گفت،\" یوسف \" Gà © rard. من هستم. دوم فقط به جین، شاید. من واقعا خوشحال هستم که کسی را به عنوان شگفت انگیز به عنوان او یافت. \"او متوقف شد، یادآور می شود. سپس او دوباره صحبت کرد، صدای او با احساسات ضعیف است. \"او می گوید سلام\"، او را با \"سر آنتونی هاپکینز\" در شهر لوکزامبورگ تیراندازی می کند، اما من هر کاری که می توانم انجام دهم، کمک می کنم. \"او گلویش را پاک کرد. â € œBut آنچه که سکویا در فرانسه انجام می دهند â € œThe Chateau کالیفرنیا، در تاکستان، â € من گفت: â € œAH، البته، â € او متاسفانه گفت :. این است که گزیده ای از آینده من جوآن تجسس بزرگ، عنوان کار: â € œThe Year of Thinking Right \". شما ممکن است به درستی متوجه شده باشید که من سالم فکر جادویی را دوست نداشتم. با توجه به یک دوست که قادر به تولید مقدار شگفت انگیزی از خشم در پاسخ به عصمت من است، این به این دلیل است که من â € œnot یک بالغ، اما در صحبت با او و منعکس کننده آن را برای چند روز، من فکر می کنم Iâ € به نظر می رسد درک منحصر به فردی از دیدگاه من وجود داشته باشد. برای شروع، این کتاب تعریف دقیق (به هر حال استاندارد من) خلاقیت غیر داستانی است. Didion به طور کامل از منظر خودش به داستان بسیار شخصی می گوید. در حقیقت، داستان واقعا در مورد دیدگاه او، غم و اندوه و ناتوانی آن است که به طور منطقی تصدیق کند که جان از بین رفته است و تا به حال نخواهد آمد. او حتی تاکید می کند که تاکید بیش از حد بر ذهنیت افراطی روایت را با اشاره چند بار جایی که خاطرات او از رویدادها به صراحت متفاوت از برخی دیگر از بازیکنان است. از طرف دیگر، او نیز تلاش می کند با نقل قول از مطالعات کارشناسان / روانشناختی در مورد فرایند گريزش و تقسیم اطلاعات با تجربه خود تقریبا آنگونه که می گویند، آن را تقدیم کند. \"این اتفاق برای همه، حتی جوانی Fucking Didion اتفاق می افتد. مطمئنا جالب است که تصور کنید این وضعیت غم انگیز غم انگیز، بسیار رایج است زیرا تقریبا از لحاظ علمی قابل سنجش است، هرچند که کلمه ای برای آن در نظر گرفته شده است. خود روایت به نظر می رسد تا حدودی در قسمت های جدا شده است، با Didion تکرار خود و یا خود را کاملا روشن نیست، اما من فکر می کنم که عمدی است، به منظور بهتر به خواننده را به خط با حالت ذهن خود در آن زمان. در اینجا، بر روی به نظر من، مشکل من با این کتاب، تاج و تخت نقاشی است. Didionâ € ™ ثانیه یک نویسنده عالی است. او تقریبا خواننده را مجبور می کند تا با او همدردی کند، نه فقط احساسات او، بلکه وضعیت ناامیدی موقت، مرزی که خودش پیدا می کند. من واقعا احساس می کنم که من یک ایده خوب را دارم که جوآن دییدون به عنوان یک فرد یا حداقل کسی است Joan Didion می خواهد من فکر می کنم او است، و به نظر می رسد که یک هدف هدایت خلاقانه خلاق غیر داستانی است. من برای او همدردی می کنم، به خصوص اینکه کشف کردم که Quintana نیز درست قبل از انتشار این کتاب فوت کرد. اما من فکر نمی کنم او را خیلی دوست داشته باشم. این بدیهی است ذهنی است. من تصور می کردم که Didion چیزی از یک ستاره ادبی است، به طوری که چنین چیز دیگری وجود دارد. از کجا چنین تصور کردم؟ از Joan Fucking Didion، آن چه کسی است. من نمی دانم چگونه آن را بهتر توضیح دهم. من فکر می کنم اگر او به طور کامل به شخص سوم به طور کامل مراجعه کرده بود: «نویسنده جانس دییدون، اشتیاق نداشت»، این تفسیر من را از لحن عمومی او متناسب می کند. نام خود را - به طوری که من با توجه به زمینه متناسب با آن ناپدید می شود. او یک تصویر از یک شخص را ایجاد می کند که مطمئنا زندگی راحتی بیشتری نسبت به هر کسی که می داند، و من هم همین مشکل را به دست می آورم. مطمئن هستم که حداقل 30000000000 نفر در این سیاره وجود دارد که با جوآن دیادیون در یک ضربان قلب قرار دارند، حتی با توجه به این شرایط غم انگیز، به این معنی نیست که آنها گرسنه یا مردند از مالاریا و یا بازوی خود را توسط یک باند سرکش از سربازان قطع شده است. آیا این یک استاندارد ناعادلانه برای نگه داشتن این داستان است؟ البته این است. اما من متوجه شدم که آن را نسبتا خودخواه و محبت آمیز هستم. و این واقعیت است که به نظر می رسد پیش بینی کرده است که من بتوانم چنین راه واکنشی نشان دهم و به من بگویم که او همان احساس را می داند ...
مشاهده لینک اصلی
این کتاب غیر علمی .. نوعی خاطرات غم و اندوه بیوه .. نوشته شده توسط یک افسانه زندگی می کنند که یک قصه گوینده است. از دست دادن شوهرش نویسنده جان گرگوری دان در طول شام، حمله قلبی .. یک لحظه شما اینجا هستید و بعد شما رفته اید مه و سردرگمی .. آمبولانس و متخصصین ... بیمارستان و مرگی. سپس به چیزهایی که بدتر می شود .. دختر تنها Quintana خود را به یک شوک سپتیک ... پس از یک بیماری آنفلوانزا تبدیل شده است که به شکلی شکم تبدیل شده است. در این کتاب جوآن بیشتر بر روی جان و گذشت و مفهوم خود را از غم و اندوه متمرکز می شود. غم و اندوه fluidWaves Eb و جریان از دست دادن یک شوهر ... با این حال جوآن می خواهد حرفه ای و از راه دور باشد .. برخی می گویند او سرماخوردگی است و نه سطل گریه اگر دنبال یک نظریه خالص هستی، این کتاب برای تو نیست ... این غم و اندوه این کتاب مایع است ... بی تاب و جریان .. درست مثل زندگی
مشاهده لینک اصلی